جاده خیال من

جاده خیال من

دختر بهار
جاده خیال من

جاده خیال من

دختر بهار

حال و هوای این روزا


دارم میرم که لباسای شسته شده رو،روی طناب پهن کنم...تا در حیاط رو باز میکنم یه قاصدک میاد و روی پاهام میشینه...بوی خوب رب گوجه همسایه شدیدا به مشام میرسه.یادش بخیر بچه که بودیم این موقع سال همه مراسم رب پزون رو به جا میاوردن.بوی خوب رب همسایه یه دنیا خاطره شیرین رو برام تداعی میکنه.

الان یه هفته هس به شهر دانشگاهی برگشتم.خونه دوست جونی جاگیر شدم و زندگی دانشجویی دوباره شروع شده.شبا بعد از خاموشی تا دیر وقت با دوست جونی حرف میزنیم.صبحا با هم پیاده دانشگاه میریم.از اینجا تا دانشگاه حدود 1 ساعت راهه.رفت و برگشت رو پیاده میاییم و کلی حال و هوامون عوض میشه.


پ.ن:این چند روزه یه عالمه قاصدک سر راهم سبز شده.انگار پاییز اینجا با قاصدک میاد.

بهانه های شیرین


خبر رو شنیده که دارم میرم،داره تمام سعیش رو میکنه از رفتن منصرفم کنه،

یه بار تولد برادرزاده ته تغاری رو بهونه میکنه.این که اگه نباشم جای خالیم حس میشه،

یه بار کرونا رو،و این که خطرناکه و معلوم نیس محیط دانشگاه تمیز باشه یا نه،

این که میشه آنلاین مثل مدرسه خودش کارام رو دنبال کنم.

حالا هم که نوبت به کیک رسیده،میگه دندونام افتاده پس کی برام کیک دندونی درست میکنی؟

به همه هم سفارش کرده باهام حرف بزنن تا شاید رفتنم کنسلشه.


پ.ن:برادرزاده که نیس عشقه عشقه 


بینایی سنجی


همون هفته قبل که واسه بینایی سنجی رفتم از نحوه معاینه کردنش حدس زدم شماره ای که بهم اعلام کرده نمیتونه دقیق باشه...بعد از تعطیلات پیش بینایی سنجی همیشگی رفتم هر جفت چشام ضعیف تر شده بود.دلیلش کاملا مشخصه  3 سال و نیم پیش چشمام ضعیف شد ولی به عینک عادت نکردم و ازش استفاده ای جز وقتایی که پشت سیستمم نکردم.حالا باید سعی کنم دیگه بهش عادت کنم.

واسه تمدید دفترچه بیمه ام رفتم.یه اتاق کوچولو و خیلی شلوغ بعد از کلی معطلی نوبت بهم رسید اما فقط واسه این که چند روز مهلت داشت و هنوز دارای برگه سفید بود تعویضش نکرد

وسایلام تکمیلن و آماده سفر اما خواهری از دیشب فشارش پایینه و باید تا بهتر شدنش صبر کنم.

سفر باید کرد...


این جمع و جور کردنای قبل از سفر همون قدر که وقت گیره به همون اندازه هم لذت بخشه چند روزه درگیر آماده سفر شدنم تا حدودی خریدام تموم شده .پارچه مانتویی که خریدم  رو قرار شد عمه جان زحمت دوختش رو بکشه.دفترچه بیمه ام هم رو به اتمامه و نیاز به تمدید داره.فریم عینکم چند وقته شکسته گفتم بهتره قبل از تعویضش یه سر بینایی سنجی برم.چهارشنبه قبل رفتم اما زیاد باب میلم نبود حس کردم شماره چشم رو با دقت نگفت بعد از این یکی دو روز تعطیلی باید مجدد پیش بینایی سنجی دیگه ای برم.اینا رو که به امید خدا سرو سامون دادم راهی میشم.


پ.ن1:این چند ماه رو تا اونجایی که ممکن بود خونه موندم و به جز چند جای محدود رفت و آمدی نداشتم.این چند روز هم با رعایت کامل امنیتی و بهداشتی خرید رفتم.بعد ازخرید لباسام رو داخل خونه نمیارم.دیروز وقت خالی کردن لباسشویی کارت عابر رو کف ماشین دیدم و تازه یادم افتاد که کارته توی جیبم بوده و یه شستن اساسی ازش کردم


پ.ن2:برادرزاده ارشد میپرسه کی راهی میشی؟ وقتی میشنوه که اول باید یه سری کارا رو انجام بدم.میگه میشه کارات رو این قدر طولش بدی که نری...و من عاشقشم


 در ادامه پست قبل نوشت:دوره کارآموزی نشد که فعلا عملیشه.


آزمون آنلاین


کمتر از یه ساعت دیگه آزمون تستی آنلاین دارم.لینک رو از طریق ایمیل برام فرستادن و در حال شمارش معکوسه و بعد از اون دکمه آزمون فعال میشه.از طریق لینک های آگهی درخواست همکاری برای چندجایی که کارآموز میخواستن فرستادم.راستش الان مسئله پول برام مهم نیست چیزی که الان مد نظرمه کسب تجربه و آگاهی بیشتره.میدونم کار و شرایط کاری زمین تا آسمون با مسائلی که تو محیط آموزشی میبینیم فرق داره.خوبی این دوره هم یادگیری چیزای جدید هست و هم این که امکان دورکاری داره و برای شرایط من خیلی مناسبه.این طور که فهمیدم براساس سطحی که داری در این دوره برات آموزش میزارن و یه سری کارها رو برای انجام بهت میسپارن و ارزیابیت می کنند.یه دوره پاره وقت هست و هزینه ای در ازای آموزششون باید پرداخت کنم فعلا تا همین حدود میدونم و ان شالله بعد از آزمون بیشتر در این حیطه ازشون میپرسم.صفحه شمارش معکوس رو که دیدم تو دلم استرس ریزی نمایان شد.


بعد از چند روز کش و قوس فراوان و فکر کردن به موردهای مختلف بالاخره از بین گزینه های موجود تصمیم گرفتم به شهر دانشگاهی برگردم.از دور انجام دادن پایان نامه خیلی زمان بره و کارام این جوری خیلی کند پیش میره.تصمیم داشتم قطعه مورد نظر رو بخرم و روی سیستم خودم نصب کنم و کارام رو ادامه بدم ولی دیدم این طور حداقل تنها عیبش محروم شدن از کمک ها و راهنمایی های دکتره که متاسفانه خیلی دیر به دیر به ایمیل ها جواب میدن.یه چند روزی هم از دیوار دنبال خونه بودم ولی خونه ای که هم قیمتش مناسب باشه و هم نزدیک به دانشگاه پیدا نکردم.دوست جونی ازم خواسته این چند ماه رو خونشون بمونم احتمالا همین کار رو کنم.فعلا یه سری کارا هست که باید قبل از رفتن انجام بدم.