جاده خیال من

جاده خیال من

دختر بهار
جاده خیال من

جاده خیال من

دختر بهار

در تدارک تولد


بشور و بساب فک کنم حالا حالاها شده پایه ثابت زندگیمونا،حداقل که از نظر روحی تا مدت ها درگیر این مریضی خواهیم بود...

نزدیکای غروب با خواهری بیرون رفتیم...مدل لباسی رو از پیج اینستایی دیده بود،میگه بخر برای تولدت خوبه ها،

سایزش کوچیکه و بهم نمیخوره یکی دیگه رو انتخاب میکنیم و میخریم...مصیبت بارترین قسمتش هم بخش پرو لباس بود بعد از رعایت کلی نکات ایمنی بازم دلم امن نمیشه همین که از راه میرسم لباسا رو میزارم کنار که فردا بشورم و یه دوش  حسابی میگیرم 

خامه و آرد کیک هم خریدم،طرح کیک رو انتخاب کردم و قراره خودم دست به کارشم عکساشم امروز پرینت گرفتم و به امید خدا یه کیک رنگ رنگی دلبر برای خودم تدارک خواهم دید


پ.ن:خدا جونم بیا بزرگی کن و یه حال اساسی بهمون بده،تولدمه؛ بنده ات در کنار تمام داشته هاش خواهان یه هدیه جدید از طرف توئه

خدایا بازم شکرت،حال دلمون رو خوب کن


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد