جاده خیال من

جاده خیال من

دختر بهار
جاده خیال من

جاده خیال من

دختر بهار

دستامو محکم تر بگیر...


هر سال ماه رمضونا یه حس و حال دیگه ای برام داشت...یه حس آرامش بخش غیرقابل وصف...حس سبک بالی دم افطار و وقت نماز...نمازام رو یه جور خالصانه تر ادا میکردم... صدای اذون یه شور و هیجانی درونم به وجود می اورد...

اما امسال،

پر شدم از حس خنثی،

نماز میخونم...روزه میگیرم اما اون حس و حال خوب همیشگی بهم دست پیدا نمیکنه...انگار دارم یه جور رفع تکلیف میکنم...دلم اون حال و هوای همیشگی رو میخواد...اون آرامش خاص...اصلا تمام برکت ماه رمضون به همون حس  آرامشه،حس نزدیکتر شدن به ذات الهی...

کاش تو روزای باقی مونده مستفیض بشم از این حال قشنگ،

خدایا تو پیج و خم های این زندگی،دستامو محکم تر بگیر....

.

.

پی نوشت:بعد از افطار تا چند ساعت بی جون و بی حال بودم ،لرز داشتم، فردا رو روزه نمیگیرم میدونم شرط اول روزه داری سلامت جسمیه.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد