جاده خیال من

جاده خیال من

دختر بهار
جاده خیال من

جاده خیال من

دختر بهار

ای که دستت میرسد کاری بکن...


پریشب یکی از هم کلاسیام که استاد راهنماش متفاوته از من،بهم پیام میده و بعد از این که میپرسه کی برمیگردی دانشگاه؟...میگه اگه اجازه بدی با دکتر صحبت کنم و این مدت که نیستی از سیستمت استفاده کنم...کارم لنگ افتاده و سیستم خودم یاری نمیکنه...

بهش میگم،دکتر اجازه بده از نظر من ایرادی نداره


 از وصل شدنم به سیستم لابراتور3-2 هفته ای میگذره...یکم قبل گفتم موقع انتقال دیتاست بعد از امتحان  کردن چندین راه کپی و دانلود مجدد هر بار در انجام این کار ناموفق میشدم...تا این که کلا حجم اکانت تموم شد و مجبور شدم تا سر ماه و شارژ مجددش صبر کنم...

بعد از شارژ هم دوباره همون قصه و دانلود نیمه تمام همانا...دیروز هم استرس تموم شدن حجم رو داشتم و هم دل نگران تایمی که در حال گذره...مجدد دانلود رو استارت میکنم و چهار چشمی حواسم رو بهش میدوزم. کمتر از 2 ساعت بعد، پایان شیرین قصه فرامیرسه


کارم که راه میفته،یه صدایی از ته ته های دورنم میگه همینه،

اینم از برکت کمک به هم کلاسی،

و این چند ساعت رو مدام با خودم تکرار میکنم،

ای که دستت میرسد کاری بکن


پ.ن:شاید اون طور که من فکر میکنم نباشه ولی بعد از اون همه تلاش درست وقتی مشکلم حل شد که سعی کردم گره گشای مشکل دیگری باشم و حسم میگه شادی امروزم نتیجه شادی شب قبله که از هم کلاسیم دریغ نکردم



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد